سفارش تبلیغ
صبا ویژن

51 این بعد از اخلاق و رفتار پیامبر(ص) راباید از مهمترین و رفتار مهربانانه با مردم و صبر و بردباری عجیب او عوامل موفقیت او در انجام رسالت الهی اش دانست.زیرا خلق و خوی ملایم و رفتار مهربانانه با مردم و صبرو بردباری عجیب او و دهها صفت زیبای دیگر که قرآن کریم از آن تعبیر به خلق عظیم می کند آن چنان جانهای مشتاق را به سوی اومی کشاند که جدایی از او رایشان دردناکترین غمها بود   قرآن کریم خطاب به او می گوید:ای پیامبر به سبب رحمت و لطف الهی تو نسبت به مردم مهربان بوده و اخلاق ملایم و نرمی داری واگر خشن و سختدل بودی و اخلاق درشتی داشتی همه از دورت پراکنده می شدند پس با آنها همیشه در حال بردباری و حلم و حسن خلق رفتار کن و بر آنها طلب آمرزش کن ودر کارها باآنها مشورت کن و آنگاه که بر کاری تصمیم گرفتی توکل بر خدا کن چه آنچه خدا توکل کنندگان را دوست دارد امام حسین(ع)از رسول خدا(ص)نقل می کند که آن حضرت فرمود برای افراد خوش خلق پاداشی است مانند پاداش آنها که روزها را روزه می گیرند و شبها را نماز می خوانند   و در حدیثی دیگر فرمود: خوش خلقی گناهان را ذوب می کند و از بین می برد همانطور که خورشید یخ را ذوب می کند و در زمانیکه از او پرسیدند:خوش خلقی چیست؟فرمود:خوش خلقی آن است که پیوند دوستی برقرار کنی با کسی که از تو بریده و عفو کنی کسی را که به تو ظلم کرده و عطا کنی به آنکه از تو مضایقه دارد   امام رضا(ع)از رسول اکرم(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود:جبرییل از جانب پروردگارم بر من نازل شد و گفت:ای محمد بر تو باد که((حسن خلق)) را ملازم خودسازی,زیرا بدخلقی خیر دنیا و آخرت را از بین می برد وسپس فرمود:بدانید که شبیه ترین شما به من افرادی هستند که اخلاقشان از همه نیکوتر باشد .   52 دومین صفت بارز پیامبر(ص) در بعد اخلاق اجتماعی صفت رفق و مدارا با مردم ست و می فرمود:ما انبیاء همانطور که ماموریم واجبات را برپا کنیم همانطور نیز ماموریم که با مردم مدارا بوده و با آنان سازش کنیم . پیامبراکرم(ص)سخنان خشن و تند و سوالات بی رویه مردم را تحمل می کرد و با رویی گشاده با آنان برخورد می کرد و اصحاب را به نرمخویی و سازگاری تشویق می نمود.و می فرمود:آیا به شما خبر دهم که آتش دوزخ بر چه کسی حرام است؟ دوزخ بر هر فرد سازگار نرم خوی آسان گیرنده حرام است روزی پیامبر(ص)برای ادای نماز جماعت عازم مسجد بودند در بین راه مردی یهودی برای آزار و اذیت او و شاید برای امتحان آنکه او پیامبر الهی است یا خیر؟جلوی پیامبر(ص را گرفت و گفت من از شما طلبکارم و همین الان و همین جا باید طلب مرا بدهید . پیامبر (ص)فرمود:تو از من طلب نداری و من نیز الان پولی ندارم اجازه بده تا به خانه روم و پولی بیاورم.یهودی گفت,اجازه نمی دهم حتی یک قدم برداری و هرچه پیامبر(ص)بااو به نرمی رفتار می کرد او خشونت بیشتری نشان می داد تا جایی که عبای پیامبر(ص) را گرفته و بدور گردن آن حضرت پیچید و کشید چنانچه گردن پیامبر(ص)سرخ شد.اصحاب که از تاخیر پیامبر(ص) برای نماز جماعت نگران شدند از مسجد خارج شدند و صحنه بی احترامی یهودی به پیامبر(ص) را دیدند و خواستند دخالت کنند, پیامبر(ص)فرمود:شما کاری نداشته باشید من خودم می دانم که با رفیقم باید چه کنم؟و آنقدر نرمش و مدارا از خود نشان داد که یهودی در همان جا شهادتین گفت و مسلمان شد و می گفت این چنین قدرت تحمل و بردباری از عهده افراد عادی خارج است و تو باید پیامبری مبعوث شده از جانب خدا باشی .   53 در باب تواضع و فروتنی پیامبر(ص) همان کافی است که خدای متعال فرمود:(پروبال خود رابرای پیروانت باز کن و نسبت به آنان متواضع باش و خود می فرمود:(خداوند به من وحی نمود که به شما بگویم تواضع را در پیش گیرید)او همیشه با یاران خود حلقه وار می نشست تابالا و پایین مجلس مشخص نباشد تا آنجا که ابوذر می گوید:شخص غریبه ای که وارد مجلس میشد نمی توانست آن حضرت را بشناسدپیامبر(ص) اجازه نمی داد که در هنگام ورودبه مجلس اصحاب از جای خود برخیزند و چون یارانش می دانستند چنین کاری موجب رنجش اوست بر نمی خواستند و زمانی که عربی ازپیامبر(ص)تقاضا کرد اجازه دهد او را سجده کندفرمود:چه می گویی؟اینها روش قیصر و کسری است و شان من در پیامبری و بندگی است همچنین اجازه نمی داد زمانی که جایی میرود گروهی دنبال او راه افتند و اگر سواره بود اجازه نمی داد کسی همراه او پیاده حرکت کند و او را مخیر بین سه کار می کردیا جلوتر برود,یا صبر کند تاپیامبر(ص)برود و بعد او بیاید و یا اگر ممکن بود دو نفری بر مرکب حضرت سوار شوند.او با هرگونه تکبر و خودپسندی در بین مسلمین مبارزه میکرد .   54 امام علی(ع) فرمود:من و رسول خدا با هم درراهی می رفتیم,دیدیم گروهی دور مردی راگرفته اند.رسول خدا(ص)پرسید این مردم چراجمع شده اند.گفتند دیوانه ای است آزاردهنده و مردم دور او جمع شده اندپیامبر(ص)فرمود:این مرد دچار بیماری است ولی دیوانه واقعی کسی است که در حال راه رفتن دستانش را به شکل متکبرانه حرکت می دهد,شانه اش را بالا می اندازد و از خدابهشت می خواهد,در صورتیکه وجود او پر از گناه و معصیت است و این نشانه ایی از خودپسندی و تکبر است   55 رسول گرامی اسلام(ص)با وجود آن هیبت ومتانت و عظمت الهی که در وجود او تجلی داشت وهمواره لبخندی بر لب داشت گاهی با اصحاب خود شوخی نموده و با آنها به گفت و شنود می پرداخت.امام صادق(ع) در قسمتی از پاسخ به سوال یکی از یارانش که پرسیده بود(آیارسول خدا(ص)با کسی مزاح می کرد)فرمود:از رافت و مهر آن حضرت این بود که با اصحاب خود مزاح می کرد تا عظمت و بزرگیش دل آنان رانگیرد و بتوانند به او نگاه کنند و حوائج خودرا بر زبان آورند و سپس فرمود:رسول اکرم(ص) زمانی که یکی از اصحاب را غصه دار می دید با مزاح و شوخی کردن او را مسرور می نمودو می فرمود:خداوند کسی را که به تروشویی با برادرانش روبرو شود دشمن داردرسول خدا(ص)با یاران خود در فضایی مملو ازوقار و متانت خارج نشوند و هرگز اجازه نمی داد تاحقایق و مسائل مهم و جدی با شوخی ومزاح مورد اهانت قرار گیرد و می فرمود:تفریح کنید و سرگرمی داشته باشید زیرا دوست ندارم که در دین شما خشونتی دیده شود و از روایات بدست می آید که شوخی مناسب آن است که در آن دشنام و ناسزا نباشد,ایجاد بغض و کینه نکند,رعایت اعتدال در شوخی بشود,شوخی بصورت کسب و کار قرار نگیرد و موجب پرده دری و بی حیایی و پررویی دیگران نشود زیرا صادق آل محمد (ص) فرمود:شوخی که باعث گستاخی و پررویی مردم نسبت به تو شود آنرا به جا نیاور .   56 نمونه ای از شوخیهای پیامبر(ص)چنین است روزی پیامبر(ص) پای راست خود را نشان داده و از حاضران پرسیدند:این پای من به چه چیزی می ماند؟هر یک از اصحاب مطلبی فرمود و وجه شباهتی را بیان کرد,پیامبر(ص)تشبیه هیچکس را نپسندید,گفتند یا رسول الله (ص) شماخود بگویید که پای شما شبیه چه چیزی است.پیامبر(ص)تبسمی بر لب نشاند و پای دیگرش رانشان داده و فرمود:به این پا شبیه است امام علی بن موسی الرضا(ع)فرمود:مرد عربی به دین رسول الله (ص) می آمد و برای حضرت هدیه می آورد و همانجا می گفت پول هدیه مارا مرحمت کن رسول خدا(ص)می خندید و گاه که غمگین می شد،می فرمود اعرابی چه شد کاش می آمد .   57 از دیگر نکاتی که برای پیروان رسول خدا(ص درس بزرگی است محبت، علاقه و احترام آن حضرت به یاران و پیروان خود است.بطوریکه اگر سه روز یکی از اصحابش را نمی دید از حال او پرس و جو می کرد و اگر در مسافرت بود برای او دعا می کرد و اگر درخانه بود به دیدارش می رفت و اگر با خبر می شد که یکی از یارانش بیمار است به عیادت او می رفت.پیامبر(ص) چنان به مردم علاقمند بود و به آنهامهر می ورزید که مردم او را پدری مهربان و دلسوز برای خود می دانستند و در گرفتاریها به او متوسل می شدند او هیچگاه عیوب مردم را برملا نکرد و در این موارد تجسس نمی کرد و می فرمود:بدیهای یکدیگر را پیش من مطرح نکنید.زیرا دوست دارم با دلی پاک و خالی از کدورت با شمامعاشرت کنم .   58 احترام او به مردم زبانزد عام و خاص بود هرکس به خانه اش می رفت او را گرامی می داشت وگاه ردای خود را زیر پای او پهن می کردو گاه تشک خود را برای آنان می گسترانیدوهیچگاه پای خود را در حضور دیگران درازنمی کرد.از مجلسی بلند نمی شد مگر آنکه آنهابر می خواستند آنها را منع نمی کرد مگر از حرام پیروانش را توصیه می کرد وظیفه اخلاقی خود را در احترام به مردم چه در زبان و چه در عمل به بهترین شکل انجام دهند گر چه غیر مسلمان باشند .   59 از موضوعات جالب در زندگی پیامبر (ص) که توجه هر بیننده و خواننده ای را به خود جلب کرده و می کند قاطعیت پیامبر(ص) در اجرای عدالت است . او کسانی را که به حقش تجاوز نموده و حقوق را پایمال می کردند با گذشت و رافت وصف ناپذیری مواجه نمود،اما آنجا که حق دیگری ضایع می شد یا احکام شرعی شکسته می شد و یا حکمی از احکام الهی جاری نمی شد،چنان غضبناک می شد که تصور آن ،گاه ناممکن است و درباره او گفته شده(یِِِغضب لربه عزوجل ولا یغضب لنفسه)برای خدای عزوجل غضب می کرد و برای نفس خود هرگز غضب نمی کرد .) زمانی که از خانه یکی از انصار دزدی صورت گرفت و متهمان یک یهودی و یک مسلمان بودند،گروه زیادی از انصار برای حفظ آبروی مسلمین و انصار برآن حضرت، فشار می آوردندکه از مجازات مسلمان صرف نظر شود و فقط مردیهودی(با توجه به اینکه یهودیان دشمن مسلمین و پیامبر(ص)بودند)مجازات شود ولی پیامبر(ص)بعد از تحقیق به این نتیجه رسید که مرد یهودی بی گناه است.لذا با قاطعیت از یهودی طرفداری کرد و مرد مسلمان را محکوم نمود .   60 و به عنوان آخرین نکته از زندگانی رسول اکرم(ص) که امید درسی برای ما باشد و اجرای عدالت را شعار خود قرار دهیم ماجرای زیر را یادآور می شویم.بعد از فتح مکه زنی بنام فاطمه مخزومی که از خاندانهای اشرافی و برجسته قریش بود مرتکب دزدی شد و بعد از آنکه جرم او در نزد پیامبر(ص)به اثبات رسید،پیامبر(ص)تصمیم به مجازات او گرفت.قریش که شاهد عفو و گذشت پیامبر(ص) در جریان فتح مکه بود،تصور می کرد که این بار نیز پیامبر(ص)گذشت خواهد کرد.ولی وقتی پیامبر(ص) رامصر در اجرای حکم دیدند درصدد برآمدند تا تاوان پرداخت کنند،شاید آن زن را ازمجازات الهی نجات دهند ولی با مقاومت پیامبر(ص) مواجه شدند به این جهت دست به دامان یکی از همسران پیامبر(ص)شدند و از او خواستندکه نزد رسول خدا(ص) شفاعت کند که باز هم بااصرار پیامبر به ناچار به اسامه بن زیدبن حارثه که مانند پدرش نزد پیامبر(ص)احترام خاصی داشت متوسل شدند،ولی زمانی که اسامه نزد پیامبر(ص) از آن شفاعت نمود رنگ چهره رسول خدا از شدت غضب برافروخته شد و باتندی فرمود:آیا در مقابل حدی از حدود الهی شفاعت می کنی؟اسامه متوجه خطای خود شد و عذرخواهی نمود . بعد از اجرای حد و بردین دست آن زن اشرافی پیامبر(ص) مردم را در مسجد گرد آورد و خطبه ای خواند که امید است چراغ راه همگان گردد فرمود ( اقوام و ملل گذشته دچار انقراض و نابودی شدند زیرا در اجرای قانون و عدالت تبعیض روا می داشتند
   مدیر وبلاگ
آرزو
سعی بر این دارم مورد قبول تمام دوستان باشد
خبر مایه
آمار وبلاگ

بازدید امروز :24
بازدید دیروز :13
کل بازدید : 65209
کل یاداشته ها : 70


طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ